چگونه مجتمع نظامی-صنعتی ایالات متحده از اتاق‌های فکر برای ربودن سیاست‌گذاری اتحادیه اروپا استفاده کرده است – RT World News

این سازمان‌ها که به صورت مشاوره‌ای ظاهر می‌شوند، واقعاً به‌عنوان گروه‌های لابی عمل می‌کنند – و نفوذ آنها در حال افزایش است

توسط گلن اینسن، استاد دانشگاه جنوب شرقی نروژ و سردبیر مجله روسیه در امور جهانی.

جودیت وارگا، وزیر دادگستری مجارستان هشدار داده است که اتحادیه اروپا به ناظر تاریخ تبدیل شده است و به طور فزاینده ای قادر به حل چالش های شهروندان خود نیست. وارگا تا حدودی علت این نارضایتی را فقدان رهبری سیاسی می داند. او معتقد است که این بلوک توسط اتاق‌های فکر و سازمان‌های غیردولتی (NGO) اداره می‌شود که نحوه هدایت آن را دیکته می‌کنند. در همین حال، کلر دالی – نماینده ایرلندی پارلمان اروپا – به همین ترتیب اظهار داشت اخیرا در پارلمان اتحادیه اروپا که “تخیلات پارانوئیدی اتاق های فکر بخش امنیتی که روز به روز در اینجا رژه می روند” قادر به دیکته کردن سیاست ها بر اساس “سخت ترین شواهد.”

سازمان‌های غیردولتی مدت‌هاست که به‌عنوان ابزاری برای نفوذ در جامعه مدنی کشورهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته‌اند. ایالات متحده یک مبتکر در ایجاد بریدگی هایی بوده است که بودجه آنها را تأمین می کند و تضمین می کند که اغلب توسط افرادی مرتبط با واشنگتن رسمی کار می کنند. در نهایت، اتحادیه اروپا همان رویه را اتخاذ کرد، البته به روشی متفاوت، که عمدتاً بر خود اروپا متمرکز بود. در نتیجه، سازمان‌های غیردولتی با بودجه دولتی اکنون به طور فزاینده‌ای سیاست‌های غرب را دستکاری می‌کنند.

از آنجایی که اتاق‌های فکر و سازمان‌های غیردولتی نفوذ خود را بر سیاست‌گذاری اتحادیه اروپا افزایش می‌دهند، این سوال مطرح می‌شود: پیامدهای برون‌سپاری رهبری سیاسی به این نهادها چیست؟


ایوان تیموفیف: پایان دادن به سلطه غرب کلید نظم جهانی در حال ظهور است.  در اینجا آنچه باید انجام شود برای رسیدن به آن است

اتخاذ مدل انگلیسی-آمریکایی خصوصی سازی سیاست گذاری

اتاق‌های فکر – وقتی به معنای کلاسیک کار می‌کنند – می‌توانند با ارائه تخصص، نمایندگی از منافع مختلف و حمایت از دلایل خاص، نقش مهمی در فرآیندهای سیاست‌گذاری ایفا کنند. با پیچیده شدن روزافزون جهان، سیاستمداران باید در مورد طیف وسیعی از موضوعات پیچیده که اغلب دانش محدودی در مورد آنها دارند، تصمیم گیری کنند. انتظار اینکه رهبران منتخب از تخصص کافی و درک عمیق در همه زمینه های سیاست گذاری برخوردار باشند، به سادگی غیر واقعی است.

با این حال، با تکیه روزافزون بر تخصص اتاق‌های فکر و سازمان‌های غیردولتی، قدرت از مقامات منتخب به آن‌هایی تغییر می‌کند که می‌توان آنها را لابی‌گر و گروه‌های مدافع در نظر گرفت. همانطور که اتحادیه اروپا از الگوی انگلیسی-آمریکایی حکومت اندیشکده تقلید می کند، لازم است نقاط ضعف و پیامدهای آن نیز بررسی شود.

در ایالات متحده، اندیشکده‌ها نفوذ بسیار زیادی بر سیاست‌گذاران و مردم پیدا کرده‌اند. آنها گزارش ها و تحلیل های تحقیقاتی را برای سیاستمداران ارائه می دهند که تصمیمات خود را بر اساس آن استوار می کنند. اتاق‌های فکر همچنین به عنوان اتاق انتظار برای سیاستمدارانی که خارج از دولت هستند در یک سیستم درهای گردان عمل می‌کنند و گروه‌ها را قادر می‌سازند تا «همکاران» خود را در بالاترین مناصب در واشنگتن قرار دهند. اتاق‌های فکر نیز برای جلسات کنگره تجزیه و تحلیل می‌کنند و به عنوان منبع نظرات کارشناسان بر رسانه‌ها تسلط دارند. در نتیجه آنها به یک مرکز مهم قدرت سیاسی تبدیل شده اند.


فئودور لوکیانوف: اعضای G7 می خواهند که بقیه جهان به جنگ صلیبی آنها علیه روسیه و چین بپیوندند.  آنها موفق نخواهند شد

همانطور که قدرت اتاق های فکر همچنان در حال رشد است، این سوال مطرح می شود: چه کسی آنها را تامین می کند – و چرا؟ به طور عمده، اندیشکده های لیبرال و محافظه کار در ایالات متحده توسط صنعت تسلیحات تامین مالی می شوند. این به قدرت محض مجتمع نظامی-صنعتی در آمریکا مربوط می شود. در نتیجه، حتی با وجود دوقطبی شدن شدید سیاسی در واشنگتن، با وجود این، حمایت دوحزبی قابل اعتماد از جنگ به عنوان راه‌حل بیشتر مشکلات وجود دارد، زیرا تجارت شرط‌های خود را روی هر دو حزب سیاسی قرار می‌دهد. بنابراین گزینه غیرنظامی کردن سیاست خارجی آمریکا و کاهش بودجه نظامی به طور فزاینده ای خارج از کنترل دموکراتیک است. پرزیدنت دوایت آیزنهاور در طول سخنرانی خداحافظی خود در ژانویه 1961 نسبت به نفوذ مزاحم “مجموعه نظامی-صنعتی” هشدار داد. آیزنهاور در ابتدا از اصطلاح “مجموعه نظامی-صنعتی-کنگره” استفاده کرد، اگرچه آن را برای جلوگیری از شرمساری و تحریک کنگره اصلاح کرد.

تحقیقات متعدد توسط نیویورک تایمز نشان داد که صنعت اتاق فکر در دهه‌های گذشته به شدت رشد کرده است و با یک مدل تجاری که دسترسی و نفوذ را می‌فروشد، سیاست را فاسد کرده است. متیو روژانسکی، مدیر مرکز ویلسون، زنگ خطر را به صدا درآورد و هشدار داد که اندیشکده‌ها «به گروه‌های مدافع یا حتی لابی‌کننده‌هایی با نام دیگری تبدیل شده‌اند»، صرفاً به عنوان تابعی از نیروهای بازار، با توجه به اینکه «احزاب سیاسی خواهان مبلغان وفادار هستند، نه خدعه. ابهام‌آمیز هنگگرهای دانشگاهی. و اهداکنندگان بالقوه از تیراندازان کهنه‌کار می‌خواهند که گلوله‌های سیاست خود را دقیقاً در لحظه‌ی مناسب به سمت هدف درست شلیک کنند.» اتاق های فکر متعاقباً به نشانه ای از ابرسرمایه داری تبدیل شده اند که در آن همه جنبه های جامعه به ضمیمه بازار تبدیل شده اند. امروزه حتی نفوذ سیاسی نیز به این شکل تنظیم می شود و اتاق های فکر جزء مهمی هستند.

امنیت اروپا و واگذاری کنترل به اتاق های فکر

این اندیشکده‌های با بودجه نظامی همچنین ورود قدرتمندی به اتحادیه اروپا داشته‌اند، جایی که سازمان‌های غیردولتی به طور سنتی بیش از همتایان آمریکایی خود به بودجه دولتی متکی هستند. با این حال، با توجه به اهمیت روزافزون مسائل امنیتی و نظامی در اروپا، صنعت تسلیحات در اروپا نفوذ کرده است. در طول سال های روسیه گیت، اندیشکده های وابسته به ناتو به بهانه مقابله با مداخله روسیه، نفوذ خود را در اتحادیه اروپا تقویت کردند. دالی به این طنز اشاره کرد زیرا اختیارات اعطا شده به اتاق‌های فکر آتلانتیک و ناتو، برای لابی کردن منافعی که از تضاد سود می‌برند، طنز تلخی برای کمیته‌ای است که قصد بررسی و رسیدگی به مداخله خارجی در فرآیندهای دموکراتیک اتحادیه اروپا را دارد.

همانطور که اتحادیه اروپا خود را برای تنش های نظامی طولانی با روسیه آماده می کند، قدرت سیاسی بیشتری به اتاق های فکر منتقل می شود. بنابراین نگرانی در مورد عدم حضور رهبری سیاسی در اتحادیه اروپا در سال های آینده به موضوعی رایج تر تبدیل خواهد شد.

شما می توانید این داستان را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید: