اخراج، جنگ بازگشت به دفتر و نگرانی در مورد هوش مصنوعی جایگزین شغل، سطح استرس کارکنان را افزایش داده است و کمبودهای نگران کننده در محل کار را آشکار می کند: تعداد بسیار کمی از مدیران می دانند که چگونه به طور مناسب با نگرانی های بهداشت روانی کارگران برخورد کنند.
به گفته بنیاد خانواده کایزر، از هر ده بزرگسال آمریکایی، نه نفر معتقدند که این کشور با بحران سلامت روانی مواجه است. در حالی که محل کار معمولاً دستورالعمل های اساسی برای مدیران در مورد چگونگی رسیدگی به مسائلی مانند اضطراب و افسردگی کارگر دارد، تعداد کمی از آنها حفاظ هایی در جای خود دارند تا بدانند چه چیزی را نباید بگویند. این منجر به آنچه کارشناسان میگویند، تلاشهای اتفاقی روسای برای پخش مبارزات بهداشت روانی در محل کار است، که اگرچه حسن نیت است، اما ممکن است فشار بر کارگران را افزایش دهد. بیش از هفت نفر از هر 10 کارمندی که توسط شبکه حرفه ای Fishbowl مورد نظرسنجی قرار گرفتند، گفتند که از بحث در مورد نیازها و چالش های سلامت روان خود با مدیران خود راحت نیستند.
کریستینا مک کارتی، مدیر اجرایی One Mind at Work، یک سازمان غیرانتفاعی سلامت روان، گفت: «مدیران گم شدهاند. آنهایی که در خط مقدم هستند، یعنی مدیران میانی، اساساً مجهز نیستند».
سازمانها با افزایش آگاهی و سرمایهگذاری به دلیل شیوع بیماریهای همهگیر در مسائل بهداشت روانی در میان کارگران، واکنش نشان دادهاند. با کاهش ننگهای طولانی مدت، رهبران تجاری که زمانی محافظت میشدند، اکنون صادقانه درباره چالشهایی که با آن روبرو بودهاند صحبت میکنند. بر اساس نظرسنجی سال گذشته توسط Headspace Health، از هر سه مدیر عامل، دو نفر گفتند که در مورد سلامت روان خود در محل کار صحبت میکنند، در حالی که در سال 2020 تنها یک نفر از هر سه مدیر اجرایی این کار را انجام میداد. اما این بدان معنا نیست که آنها این کار را به درستی انجام میدهند. .
شرکتها و رهبران آنها سالها تلاش کردهاند که رویکرد مناسبی برای سلامت روان در محیط کار پیدا کنند. در سال 2015، یک مشاور شرکتی به نام مایک رابینز یک سخنرانی در TED با عنوان “کل خود را به کار بیاورید” انجام داد و اظهار داشت که کلید موفقیت این است که “همه آنچه هستیم” را به یک سازمان بیاوریم، از جمله “ترس ها، تردیدها و ناامنی هایمان”. ” سخنرانی او بر اساس کار قبلی محقق برنه براون است که “قدرت آسیب پذیری” را برجسته کرده است.
اما با توجه به رویکردهای رهبری عصر جدید، کارمندان در وبلاگهای محل کار در مورد مدیرانی که کارگران را تشویق میکنند تا قبل از جلسات بودجه روح خود را برهنه کنند، دست و پنجه نرم میکنند. حتی یکی از آنها یک “گوشه تسلیت” در طول تماس های تیمی ایجاد کرد، جایی که انتظار می رفت کارکنان در مورد یک بدبختی اخیر، مانند مرگ والدین صحبت کنند.
مک کارتی گفت: «مدیران درمانگر نیستند – این یک مسئولیت است. بیشتر سازمانها اگر بشنوند که مدیرانشان به این شیوه عمل میکنند، نگران میشوند، زیرا احتمال عواقب ناخواسته وجود دارد.»
ملانی نارانجو، معاون افراد در Ethena، یک پلتفرم آموزشی، به یاد میآورد که در اوایل همهگیری، رئیسی داشت که از او میخواست در مورد چیزهایی صحبت کند که ترجیح میداد خصوصی بماند.
او گفت: “کارمندان می خواهند بدانند که مدیران به رفاه و موفقیت خود اهمیت می دهند.” “این به این معنی نیست که بگوییم، “هی، من با افسردگی دست و پنجه نرم می کنم. می خواهم آن را باز کنم و ببینم چه کسی دیگری دارد!”
به گفته جیمز پرت، مدیر سابق منابع انسانی که با اختلال دوقطبی دست و پنجه نرم کرده است، رهبرانی که این کار را انجام می دهند مانند “خون آشام های روانی” هستند. آنها از درد دیگران تغذیه می کنند و مردم می توانند به شدت از این درد آسیب ببینند.
کارشناسان می گویند که آموزش کمک می کند و امروزه بیشتر رایج است، اما تا آنجا پیش می رود. برنی وانگ، مدیر ارشد بینش و مدیر ارشد در Mind Share Partners، یک سازمان غیرانتفاعی سلامت روان، گفت: «فقط روی کادر کلیک کنید و ادامه دهید. بهترین توصیهای که کارشناسان برای افراد غیرمتخصصی که درگیر مشکلات همکاران هستند: گوش کنید و آنها را به منبع کمک مناسب راهنمایی کنید.
کارفرمایان در حال تلاش برای بهبود هستند. KPMG، غول مالیاتی و حسابرسی، در حال اجرای آزمایشی برنامه ای است که در آن مدیران برنامه کمک به کارکنان شرکت (EAP) را فراخوانی کرده و آزمایش می کنند، یک سرویس محرمانه که کارکنان را به منابع سلامت روان متصل می کند. با انجام این کار، آنها درک بهتری از نحوه عملکرد فرآیند در زمانی که یک کارمند واقعاً به کمک نیاز دارد به دست می آورند.
جیسون لارو، که بر مزایا و برنامههای رفاهی KPMG بهعنوان رهبر جوایز کل ایالات متحده نظارت میکند، گفت: «اگر کسی به ما مراجعه میکرد و خونریزی داشت، از کسی نمیخواهیم که پزشک شود. “شما آنها را به کمکی که نیاز دارند هدایت کنید.”
یکی از نگرانی ها این است که منابع سلامت روان ممکن است طعمه کمپین های کاهش هزینه ها شوند که همچنان در سراسر اقتصاد افزایش می یابد. تنها 25 درصد از کارمندانی که سال گذشته توسط Headspace Health مورد بررسی قرار گرفتند، گفتند که شرکتهای آنها با کاهش همهگیری، تمرکز خود را روی این موضوع حفظ کردهاند. وونگ، از شرکای ذهنی، گفت که این امر غیرعاقلانه خواهد بود.
وی گفت: در شرایط رکود، زمانی که کارفرمایان احساس می کنند که باید کمربندها را ببندند، در آن زمان است که کارمندان بیشتر به دنبال حمایت هستند.