طبق گزارشها، بلوک نظامی غرب اولین دفتر خود را در ژاپن افتتاح میکند، زیرا ایالات متحده سیاست «تقابل بلوکی» را به منطقه وارد میکند.
توسط تیمور فومنکو، یک تحلیلگر سیاسی
گزارش ها حاکی از آن است که ژاپن در حال برنامه ریزی برای افتتاح دفتر رابط ناتو در توکیو است. این دفتر اولین در نوع خود در آسیا خواهد بود و به همین منظور تعیین شده است “هماهنگ كردن” با اتحاد در مورد مسائل امنیتی و در مورد چین.
بر کسی پوشیده نیست که ایالات متحده به دنبال گسترش و نهادینه کردن ائتلاف نظامی در آسیا و قرار دادن ردپای خود در مقیاس جهانی است، تصوری که با درگیری در اوکراین تشویق شده است و بسیاری از شخصیتهای ارشد غربی به آن نیاز دارند. این نشان میدهد که سازمان مدتهاست که هدف اصلی خود را کنار گذاشته و به ابزاری برای هژمونی و سلطه تبدیل شده است، به دور از اتحاد به اصطلاح «دفاعی» که زمانی ادعا میکرد، بر یک منطقه جغرافیایی خاص از جهان.
دولت جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، مسلماً تهاجمی ترین ریاست جمهوری ایالات متحده در دهه های اخیر است، حتی بیشتر از ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش با توجه به شرایط موجود. بایدن تنشها را با قدرتهای بزرگتر تشدید کرده است، نه اینکه صرفاً عملیاتهای کوچکتر تغییر رژیم را پس از وحشت 11 سپتامبر انجام داد. با این کار، بایدن به شدت به دنبال گسترش اتحادهایی مانند ناتو، ایجاد مکانیسم های جدید مانند AUKUS، اروپا را به آستانه جنگ با روسیه رسانده و قصد دارد سلاح های هسته ای جدیدی را در شبه جزیره کره قرار دهد. در حالی که رئیس جمهور قبلی، دونالد ترامپ، به دنبال کوچک کردن ناتو و متکی کردن آن از نظر مالی بیشتر بود، دولت بایدن بدون عذرخواهی در تلاش برای «جهانی کردن» آن است.
ناتو، آتلانتیک شمالی سازمان معاهده زمانی به عنوان مکانیزمی برای دفاع از خود منطقه ای جمعی در میان اروپای غربی شکننده پس از جنگ جهانی دوم طراحی شد که از نظر قدرت با پیمان ورشو برابری می کرد. پس از پایان جنگ سرد، پس از اینکه ایالات متحده به هژمون بلامنازع تبدیل شد، ناتو از یک اتحاد نظامی صرفاً متمرکز بر موازنه قوا به ابزاری برای اجرای منافع و اهداف امنیتی آمریکا تبدیل شد. با انجام این کار، ایالات متحده به دنبال تبدیل اتحاد به یک “نظم دائمی چیزها” بود و به قول روسیه پس از شوروی مبنی بر عدم گسترش آن به سمت شرق خیانت کرد.
اما اکنون که ایالات متحده به طور فزاینده ای چین را به عنوان بزرگترین دشمن خود می بیند، می خواهد ناتو را در آسیا “جهانی” کند و آن را با اتحادهای فعلی ایالات متحده در منطقه، از جمله ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین و استرالیا درگیر کند. به طور سنتی، ایالات متحده این اتحادها را فقط در «مقیاس دوجانبه» دنبال میکرده است، این امر معمولاً برای منافع ایالات متحده قابل مدیریت است، زیرا کشورهای آسیایی مانند کشورهای اروپای غربی جهانشمولی عمل نمیکنند و بیشتر مملو از درگیریهای ملیگرایانه هستند. به عنوان مثال، کره جنوبی فضای سیاسی کمی برای همکاری با ژاپن دارد. اگرچه رئیس جمهور یون سوک یول تلاش می کند این کار را انجام دهد، اما به لطف تسلیم شدن او به توکیو، رتبه های او کاهش یافته است.
با وجود این، ایالات متحده می خواهد این اتحادها را چندجانبه کند. حتی اگر نتواند به طور رسمی ناتو را گسترش دهد، معتقد است که در صورت تقویت اطلاعات، تسلیحات و سایر اشکال همکاری، همچنان میتوان نفوذ خود را افزایش داد. از این رو، در حالی که در صورت وقوع درگیری با سرزمین اصلی چین، همه ناتو نمی توانند به کمک تایوان بیایند، ایالات متحده احتمالاً قصد دارد «ائتلافی» ایجاد کند که مانند ائتلافی که از اوکراین حمایت می کند، همکاری کند، یعنی ایجاد یک ائتلاف هرگز. – پایان دادن به تامین تسلیحات، اطلاعات، لجستیک، پشتیبانی عملیاتی و غیره. به عبارت دیگر، ناتو از طریق نیابتی با چین به همان شیوه ای که علیه روسیه در اوکراین دارد جنگ خواهد کرد، خواه آمریکا مستقیماً در آن دخالت داشته باشد یا نه. این البته خطرات نظامی منطقه را به شدت افزایش می دهد.
بنابراین، چین برای پاسخ به این تلاش برای “محاصره اتحاد” علیه آن چه می تواند انجام دهد؟ اول، می تواند روابط خود را با روسیه تقویت کند و هدفش ایجاد توازن قوی تر در آسیا و اقیانوسیه باشد. ثانیاً، می تواند اتحادهای قدیمی را احیا کند و روابط خود را با کره شمالی به عنوان یک شریک نظامی تقویت کند. از این گذشته، کره شمالی همچنان بر اساس معاهده کمک متقابل 1961 موظف است در جنگ به کمک چین بیاید و می تواند برای مهار ژاپن و کره جنوبی مورد استفاده قرار گیرد. ثالثاً، میتواند به دنبال ایجاد مشارکتهای نظامی جدید با کشورهای منطقه باشد که به طور مشابه توسط توسعهطلبی ایالات متحده در معرض خطر هستند. به عنوان مثال، لائوس، کامبوج، و میانمار. در حالی که بقیه کشورهای آسه آن، از جمله مالزی، اندونزی، سنگاپور، تایلند و ویتنام (به استثنای فیلیپین همسو با ایالات متحده) احتمالاً بی طرف خواهند ماند، چین باید برای بهبود روابط خود با این کشورها تلاش کند تا از تلاش ایالات متحده برای جلوگیری از تلاش های آمریکا جلوگیری کند. آنها را مجبور به انتخاب کنید.
گسترش نفوذ ناتو در آسیا در نهایت تهدیدی برای ثبات، امنیت و قطعیت کل منطقه است. این کشور با هدایت ایالات متحده، تلاش می کند تا سیاست «تقابل بلوکی» را وارد منطقه کند و ادغام خود را تغییر دهد تا بتواند هژمونی ایالات متحده را بر آن تضمین کند. چین با چالش ایجاد تعادل در منافع امنیتی خود در میان این آشفتگی مواجه است و در عین حال تضمین می کند که درگیری آغاز نشود. در هر صورت، کل منطقه در میان سیاست خارجی دولت بایدن درگیر یک مسابقه تسلیحاتی پرتنش است که فقط میتوان آن را هژمونیک، توسعهطلب و تهاجمی توصیف کرد.
اظهارات، دیدگاه ها و نظرات بیان شده در این ستون صرفاً متعلق به نویسنده است و لزوماً بیانگر نظرات RT نیست.