نقش چین در آتش بس جنگ یمن نباید بی توجه بماند – RT World News

پکن برای نزدیک‌تر کردن پایان یکی از وحشیانه‌ترین درگیری‌های تاریخ، شایسته تقدیر است

هشت سال و نیم جنگ داخلی یمن شاهد تکه تکه شدن این کشور عربی بوده است.

برآوردها حاکی از آن است که حداقل 350000 نفر در اثر جنگ یا پیامدهای آن جان خود را از دست داده اند که در سال 2014 آغاز شد. این شامل تقریباً 85000 کودک زیر پنج سال است که از گرسنگی مرده اند. زیرساخت‌های عمرانی اولیه و زنجیره‌های تامین از بین رفته‌اند و معمولاً بیماری‌های قابل درمان قابل درمان مانند وبا جان افراد بی‌شماری را گرفته‌اند.

جنگ عمدتاً بین دولت رشاد العلیمی یمن است که در سال 2022 از عبدربه منصور هادی قدرت را به دست گرفت و جنبش مسلح حوثی. زمانی که عربستان سعودی در سال 2015 با حمایت از هادی (و اکنون از العلیمی) در جنگی نیابتی بین ریاض و تهران که شایعه می شود از حوثی ها حمایت می کند، تلقی می شود، درگیری به طور قابل توجهی تشدید شد.

برخی از اولین خاطرات من به عنوان نویسنده و مجری رادیوی دانشگاه، صحبت با قربانیان جنگ و اطلاع از وضعیت روی زمین بود.

خوشبختانه، اکنون به نظر می رسد که جنگ ممکن است به پایان برسد. رسانه های ایالات متحده در 6 آوریل گزارش دادند که آتش بس بین طرف های درگیر حداقل تا پایان سال جاری برقرار شده است. سپس، در 7 آوریل، شبکه خبری لبنانی المیادین گزارش داد که ریاض شورای رهبری ریاست جمهوری یمن را از تصمیم خود برای پایان دادن به جنگ و بستن پرونده یمن یک بار برای همیشه مطلع کرده است. این موضوع توسط یک گزارش رویترز تأیید شد و تأیید کرد که نمایندگان سعودی به صنعا پایتخت سفر خواهند کرد تا در مورد یک «گفتگو کنند.آتش بس دائمی.» و در واقع این گفتگوها در 14 آوریل به پایان رسید و انتظار می رود که ادامه یابد.


سعودی ها برای مذاکرات صلح یمن وارد شدند

آنچه از این وضعیت مشهود است و قبلاً به آن اشاره کرده بودم، این است که آب شدن روابط ایران و عربستان سعودی احتمالاً منجر به پایان درگیری ها در یمن و سوریه خواهد شد. ما اکنون شاهد آن بازی هستیم. مهمتر از همه، نه جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده – که قول داده بود به درگیری پایان دهد – بلکه چین بود که زمینه را برای این دستاورد دیپلماتیک فراهم کرد. و این حتی در میان مفسران آمریکایی مخفی نیست زیرا رسانه هایی مانند The Intercept که به شدت از کارشناسان سیاست خارجی نقل می کنند، اعتبار را به چین می دهند.

مقایسه چنین وحشت‌هایی دشوار است، اما در سال‌هایی که من با قربانیان درگیری، از جمله پناهندگان اوکراینی اکنون صحبت می‌کنم، یا قبلاً با افغان‌ها، سوری‌ها و دیگران صحبت می‌کنم، برخی از شگفت‌انگیزترین داستان‌هایی که شنیده‌ام مربوط به یمنی‌ها است. بدون شک این جنگ یکی از وحشیانه‌ترین و کامل‌ترین جنگ‌هایی است که در تاریخ مدرن دیده شده است، اما تقریباً به طور کامل از رادار اکثر رسانه‌های غربی برای نزدیک به یک دهه دور است.

علیرغم تمام سرمایه دیپلماتیک و پیوندهایش با خاورمیانه، واشنگتن به نوعی توانست – علیرغم وعده توقف درگیری – آنقدر ضد صلح باشد که دشمنان همیشگی را به پای میز مذاکره بکشاند. و اکنون، همانطور که وال استریت ژورنال اخیرا گزارش داده است، ویلیام برنز، رئیس سیا.ابراز ناامیدی» با ریاض بر سر نزدیکی هایش با دشمنان منطقه ای. ظاهراً ایالات متحده از طوفان قطعنامه‌های مسالمت‌آمیز – چیزهایی که ظاهراً هرگز نمی‌توانست به آن پی ببرد – احساس می‌کند – و از ریاض که تاکنون یکی از بزرگترین واردکنندگان تسلیحات آمریکا بود، عصبانی است.

البته مدفون شدن در زیر این ناامیدی حس از دست دادن است. هر کسی که تا حدودی با سیاست ایالات متحده و به ویژه سیاست خارجی ایالات متحده آشنایی داشته باشد، می داند که تحت سلطه پول کلان است. در روابط خارجی، این در درجه اول مجتمع نظامی-صنعتی است که از جنگ و نفرت رونق می گیرد. آرامش برای تجارت مضر است. و بنابراین، صاحبان مقامات ایالات متحده – افرادی که از کمپین های آنها و/یا کمپین های روسای آنها حمایت مالی می کنند – احتمالاً تیک خورده اند.


بایدن متعهد شد که به جنگ یمن پایان دهد، اما برعکس عمل می کند

چنین واکنشی توضیح می دهد که چرا دیپلماسی آمریکا ذاتاً مخالف صلح است. ایالات متحده برای حدود سه دهه درگیر منازعات متعددی در خاورمیانه بوده است، احتمالاً بیشتر. با تمام این تاریخچه بین واشنگتن و “شرکای” آن در منطقه، این کشور چیز بسیار کمی برای نشان دادن دارد. حقیقت این است که آمریکا دامن زده، تکثیر شده و از ایجاد اختلاف و درگیری به معنای واقعی کلمه سود برده است.

از سوی دیگر، چین می خواهد تجارت خود را از راه های دیگری انجام دهد. انصافاً، پکن چهارمین تامین کننده بزرگ تسلیحات در جهان است – اما، طبق آمار Statista، این کشور تنها سهم بازار جهانی 5.2 درصدی را در مقایسه با 40 درصدی واشنگتن دارد. شرکت های چینی می خواهند کالاها یا خدمات خود را بفروشند، زیرساخت ها را توسعه دهند و محصولات مقرون به صرفه و قابل اعتماد بفروشند. این یک محیط سیاسی را ایجاد می کند که در آن ثبات، پیش بینی پذیری و نظم ارزش های ارزشمندی هستند.

به این ترتیب، دیپلماسی چین تا حد زیادی باید از نتیجه مورد انتظار تراژدی هولناک انسانی که جنگ در یمن بود تشکر کند. برخلاف آنچه واشنگتن در مورد به اصطلاح آنها می گوید “نظم بین المللی مبتنی بر قوانین” که به نظر می رسد هیچ کس نمی تواند آن را بیان کند، پکن به وضعیت موجود پس از جنگ جهانی دوم – حقوق بین الملل، سازمان ملل، حاکمیت و دیپلماسی اعتقاد دارد. و دقیقاً به همین دلیل است که تعداد فزاینده‌ای از مقامات بلندپایه اروپایی، از جمله اخیراً امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، معتقدند چین نیز می‌تواند به میانجیگری در مناقشه در اوکراین کمک کند.

اظهارات، دیدگاه ها و نظرات بیان شده در این ستون صرفاً متعلق به نویسنده است و لزوماً بیانگر نظرات RT نیست.