توسط تیمور فومنکو، یک تحلیلگر سیاسی
دادههای مربوط به تولید ناخالص داخلی (GDP) چین که در این هفته منتشر شد نشان داد که اقتصاد این کشور در سه ماهه اول سال 2023 4.5 درصد رشد کرده است که بالاتر از انتظارات است.
با شنیدن این خبر، اقتصاددانان بزرگ، سازمان ها و بانک ها به سرعت پیش بینی های خود را برای سال افزایش دادند. اکنون انتظارات این است که چین احتمالاً هدف خود را شکست دهد و در سال جاری رشد بیش از 6 درصدی داشته باشد، زیرا از همهگیری کووید-19 بهبود مییابد، که شاهد آسیب رشد و اقتصاد این کشور به دلیل قرنطینههای پراکنده و اقدامات مهار بود.
اقتصاد چین بار دیگر، در میان موج جزر و مد مطلق شرایط منفی، از انتظارات فراتر رفته است. در طول دو سال گذشته، رژه بی پایانی از مقالات وجود داشته است که اعلام می کردند معجزه رشد، ظهور و شکوفایی چین اکنون تمام شده است. مؤسسه امریکن اینترپرایز، یک اندیشکده نومحافظهکار، در نوامبر 2022 در مقالهای «پایان معجزه اقتصادی چین» را اعلام کرد.
فهرست پیشبینیهای ضعیف طولانی است. یک سال پیش از آن، یک تیتر فوربس به طور مشابه گفته بود «معجزه اقتصادی چین در حال پایان است». موارد بیشتری وجود داشت، مانند مقاله ای از الجزیره که بیان می کرد:دوره رشد سریع چین احتمالاً به پایان رسیده است. «بازنگری در خیزش چین» از مؤسسه «لوی»، «پایان خیزش چین» از «فارین افرز»، و همین یک ماه پیش در نیویورک تایمز، «ظهور چین متکی بر روابط با غرب بود، که شی اکنون در حال سست شدن است. ‘.
چگونه است که بسیاری از سازمانها و نشریات، که همگی همان روایت تلخ و تلخی را ارائه میکنند، توانستهاند آن را اشتباه بگیرند؟ شما به ندرت از همین رسانه ها خواهید شنید که ایالات متحده در این سال به سختی رشد خواهد کرد – شاید کمی بیش از 1٪ اگر اینطور باشد. با این حال، اقتصاد ایالات متحده همیشه در گزارشها با خوشبینی زیادی برخورد میکند، حتی ادعا میکند که ایالات متحده سریعتر از چین رشد میکند. چرا؟ زیرا پیشبینیها و بررسیها در مورد اقتصاد چین مملو از سوگیری ایدئولوژیک و سیاسی است و هدف آن نه تأیید مجدد واقعیتها، بلکه پیشبرد روایت بزرگتر نظام چین است. “باید” و “اراده” همزمان شکست بخورد
در دنیایی که اکنون در آن زندگی می کنیم، ترس از موفقیت چین بیش از پیش در این روانشناسی نفوذ می کند، و این ایده را ریشه می دهد که ادامه موفقیت چین نشان دهنده مدل و ایدئولوژی خود بالاتر از آنچه غرب از آن حمایت می کند، است. به هر حال ایدئولوژی غربی که برگرفته از مسیحیت است، دارای مفهومی است “سرنوشت” به آن، اعتقاد به اینکه آن یکی است “راستگو” روش و اینکه تمام سیستم های اعتقادی دیگر ذاتا نادرست و محکوم به شکست هستند. این مفهوم همان چیزی است که فرانسیس فوکویاما بدنام را تحریک کرد.پایان تاریخو حتی امروز نیز همچنان بر این باور است که سرمایه داری لیبرال غربی در نهایت پیروز خواهد شد.
چنین ذهنیت هایی به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا گوردون چانگ، علیرغم اینکه در برخی محافل برای انتشار کتابی در سال 2001 که فروپاشی چین در سال 2011 را پیش بینی می کرد، مایه خنده قرار گرفت، به نوعی اعتبار رسانه های اصلی را حفظ می کند. اعتقاد مبرمی به آن، امید و تقاضا برای تبلیغ روایت شکست چین وجود دارد، به گونهای که تک تک پیشرفتها یا شکستهایی که این کشور با آن مواجه میشود اساساً برای موفقیت آن کشنده به تصویر کشیده میشود. در نتیجه، کنترل های سختگیرانه صفر کووید بر اقتصاد چین به عنوان ناقوس مرگ برای رشد و توسعه آن به تصویر کشیده شد، حتی تا جایی که چین هرگز موفق به پیشی گرفتن از ایالات متحده نخواهد شد.
البته، چالشهای واقعی وجود دارد که این مقالات بارها و بارها به آن اشاره میکنند، یکی از آنها این است که تغییرات جمعیتی ناشی از پیری جمعیت و نرخ پایین زایمان، رقابتپذیری بینالمللی چین و بنابراین در بلندمدت، رشد آن را تضعیف میکند. اما آنچه این مفسران اغلب نادیده می گیرند این است که چین دارای وسعت و توانایی برای مدیریت و سازماندهی اقتصاد خود به گونه ای است که جوامع غربی این کار را نمی کنند، که به آن اجازه می دهد از گرانش اقتصادی سرپیچی کند و به روش هایی که به خوبی درک نشده است ادامه دهد. برای مثال، این شامل توانایی سرمایهگذاری و ایجاد زیرساختهای دلخواه میشود، به نحوی که کشورهای غربی نمیتوانند. همچنین، دولت توانایی شناسایی و یارانه دادن به صنایع در حال رشد را دارد و البته در این مثال، حجم عظیم بازار مصرفی در حال رشد و بلوغ چین، که اکنون در حال بازگشت از همهگیری است.
کارشناسان غربی آنقدر بر ضد اقتصاد چین شرط بندی کرده اند که هرگز در مورد آن حرف خوبی برای گفتن نخواهند داشت. آنها نه تنها شکست آن را پیشبینی میکنند و به آن امیدوارند، بلکه امیدوارند بتوانند با ترساندن سرمایهگذاران و تضعیف خوشبینی که به رشد آن دامن زد، به شکست آن کمک کنند. اما نشانه کمی وجود دارد که در حال وقوع است، زیرا چین بزرگترین و جامع ترین کشور تجاری در جهان است.
قطار چین ادامه مییابد، و توسعه این کشور، علیرغم چالشهای ژئوپلیتیکی شدید، جو اقتصادی نابسامان جهانی، و برخی مسائل واقعی که در داخل کشور وجود دارند (نباید وانمود کنیم که وجود ندارند)، هنوز به خوبی پیش میرود. بنابراین، آخرین رقم رشد آن و پیشبینیهای شخص ثالث مستقل، باعث شرمساری بسیاری از نشریات این هفته شده است.
اظهارات، دیدگاه ها و نظرات بیان شده در این ستون صرفاً متعلق به نویسنده است و لزوماً بیانگر نظرات RT نیست.
شما می توانید این داستان را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید: